آی آدم ها ( ده درصدی ها ، خودی ها ) که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر ( یک جامعه . نود درصدی ها ، بیخودی ها ) در آب دارد می سپارد جان
یک نفر ( ملتی ) دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین _ بی پولی و بیکاری _ که می دانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن ( همین ملت بیزار از شمایان)
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتید دست ناتوانی را ( با شعار مرگ بر آمریکا )
تا توانایی بهتر را پدید آرید ( برای جیبهای آقازادگان )
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند ( تا شلوار نیفتد فرو از وزن زرهای جیبهاتان )
در چه هنگامی بگویم من ؟
یک نفر ( کودکی گریان ، مادری رنجور ، پدری ازفقر پر آذرم ) در آب دارد می کند بیهوده جان قربان
آی آدمها ( حامیان بقعه های طلا اندود ) که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره جامه تان بر تن
یک نفر( یک ملت خسته از دروغ و و تزویرتان ) در آب می خواند شما را
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده( که با باطوم و شلاق میآیید )
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون می کند زین آبها بیرون
گاه سر . گه پا
آی آدم ها ( آی عمامه خون آلود زرین کرده بر سرهاتان )
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امید کمک دارد
آی آدم ها ( که فردا بازهم رای خواهید داد ) که روی ساحل آرام ، در کار تماشائید !
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید :
آی آدم ها ..
و صدای باد هر دم دلگزاتر( در غیاب فریاد همیاری )
در صدای باد بانگ او رساتر ( اما تک وتنها و بی هم آوا )
از میان آب های دور ی و نزدیک
باز در گوش این نداها ( که درخونش غرق شد جای دریا )
آی آدم ها ......آی آدمهای نا آدم .... .....آی قصابان آدم و وجدان !!!!!
ته خط...
برچسب : نویسنده : qolumi5 بازدید : 89