هفتادونه میلیون اسیر

ساخت وبلاگ

گفت : حکومت هیچ دغدغه ای برای معیشت و آب و نان مردم ندارد ....

گفتم : مگر قرار بوده که داشته باشد ؟....

گفت : ارزاق عمومی بسیار گران و خریدش از توان اکثر مردم خارج شده ....

گفتم مگر قرار است که فراوان و ارزان باشد ؟.....

گفت : وضع اسفبار جاده ها و امنیت مسافران .... عدم رسیدگی به سیلزدگان و زلزله زدگان ... بی قیدی حکومت در کنترل ویروس کرونا .... بیکاری ... سقوط کسب و کارها .... 

گفتم : مگر حکومت الزامی برای رفع این امور دارد ؟.....

گفت : چطور ؟!!!!... چرا تعهد ندارد ؟... چرا قرار بر رسیدگی و حل معضلات جامعه از جانب حکومت نیست ؟!!!!...

گفتم : گاهی که با دوستان برای تفریح آخر هفته به خارج شهر میرویم .... اغلب جوجه کباب درست میکنند ... که چیزی نمیگذرد که سروکله چند سگ ولگرد هم پیدا میشود ... همه گوشتهای جوجه را میخورند و استخوانها را جلوی سگها پرتاب میکنند .... 

حالا فرض کن که سگها به زبان بیایند بگویند : آهای !!!! ...چرا به این استخوانها گوشت نیست ؟!... چرا فقط استخوان بال پرت میکنید ؟... ما استخوان ران دوست داریم .....

آیا مایه خنده کباب خوران نمیشود ؟.... آیا نمیگویند که ما اراده ای برای تغذیه شما نداشتیم و نداریم و این استخوانها به کار ما نمیاید و باید دور بریزیم و شما میخوریدشان .... چگونه بر نوع و کیفیت آن اعتراض میکنید ؟!!!!!!... اصلا قراری نداریم که به شما چیزی بدهیم ....

حالا هی در فضای مجازی یا محیطهای عمومی از گرانی پیاز و گوجه و سیب زمینی و لبنیات و ... نبود آزادی .... فشار حکومت بر مردم .... بیکاری .... فقر .... نابسامانی .... گله میکنید که چی ؟!!!!... مگر طبقه حاکم یعنی  ما یک میلیون نفر برایمان مهم است که چه بلایی سر شما 79 میلیون نفر بیاید ؟؟...

ما تمام ثروت این سرزمین را مالک هستیم ... دخترکان خردسال با دستهای پینه بسته قالی میبافند .... زعفران میکارند ... ما دلارهای صادراتش را به جیب میزنیم ...  هرچه ثروت در زیر و روی زمین است در تیول ماست .... شما 79 میلیون نفر جز موی دماغ برای ما نیستید .... اگر میشد پنهان از چشم جهانیان همه تان را سربه نیست میکردیم راحت زندگیمان را میکردیم .... هیچ احتیاجی هم به شماها نداریم ... اگر شماها نباشید و فقط ما یک میلیون مرفه در این کشور زندگی کنیم ...با ثروت نجومی این کشور که در اختیار ماست بدون نیاز به شماها موی دماغ ها بهترین زندگی را میتوانیم بکنیم ....هرچه لازم باشد بهترینش را از خارج وارد میکنیم ...مثل  دوبی ...ازشیر مرغ تا جان آدمیزادرا با هواپیما کرور کرور وارد میکنیم ... 

یک میلیون نفر در کل کشور میشود هر کلان شهر برای 50 هزار نفر ...هر شهر کوچک برای 5هزار نفر .... و تامین نیازهای این جمعیت با واردات خوراک و پوشاک و نیروی انسانی از خارج روزگار خوشی را برایمان تامین میکند ....

کارگران و معلمان و پزشکان و متخصصین خارجی با سپاسگزاری برایمان کار میکنند ... نه اهل غرغر هستند نه اعتصاب واعتراض  ....نه کسی سودای برخ کشیدن کوروش و داریوش را دارد ...نه سخن از دمکراسی و آزادی و حقوق برابر خواهد بود ....

پس استخوانی را که ناچارا باید دور بیاندازیم بخورید و نق نزنید !!!! .... و از کم و زیادش و چرب و خشک بودنش گله نکنید ....ای منقص کنندگان عیش ما .... اکنون که فلک و الله هم به کمک ما آمده تا به یاری سیل و زلزله و سرما و گرسنگی و کرونا از شر اکثریت شماها خلاص شویم .... استخوان خودرا گاز بزنید که سگان را نشاید که بر صاحب و ارباب خود خرده گیرند و از مسکنت و افلاس گله نمایند ....

هست و نیست این سرزمین در دست و اراده و مالکیت ماست و شمایان هیچ حق و سهمی از آن ندارید ....و نخواهیم گذاشت که داشته باشید .... واین اعتراض های شما سگان بر رفتار ما فقط مایه خنده و تفریح ما میشود .... همانطور که وقتی استخوانی به سوی شما پرتاب میکنیم نه از سر دلسوزی یا وظیفه بر تغذیه شما  ...بلکه از کارهای احمقانه شما تفریح میکنیم .... آی ... آی دیدی آن سگ سفید چگونه استخوان را از دهان سگ قهوه ای قاپید ؟!! .....هاه هاه هاه ... اون یکی چطوری پای اونو گاز گرفت ؟... هاه هاه هاه ... بازم جلوشون استخون بیاندازید .... هیچی مضحک تر از نگاهی که سگها به ما میکنند که یعنی چرا فقط استخوان میدید نه گوشت نیست !!!!..  هاه هاه هاه .... احمق ها فکر میکنند ما کارو زندگیمان را ول کرده ایم آمده ایم خارج شهر که به آنها غذا بدهیم !!!!!!.... هاه هاه هاه ...واقعا که این سگان احمق مایه خنده و تفریح ما هستند ... چطور بعضی شان برای تکه استخوانی دم تکان میدهند ....!!!!!... آن یکی راببین ... چقدر مریض و لاغر ست ... مثل سگهای کارتون هاست ...هاه هاه هاه ... اون یکی گری گرفته ...بیایید هولش بدیم بیفته توو دره بخندیم ....هاه هاه هاه .... نکنه ماهارو هم مریض کنند ؟..... یادمان باشد بدهیم زهرشان بدهند خلوت بشه اینجا .... 

ته خط...
ما را در سایت ته خط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qolumi5 بازدید : 81 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 6:32