در حال و هوای قرنطینه

ساخت وبلاگ

 

از پنجره بیزارم ...... از زاویه دلتنگم

دراین شب بی پایان .... با حادثه میجنگم 

این باغچهء بیماری .... گردیده پناهگاهم

وحشت زکوچ دارم .... زخمی شدهء راهم 

دنبال خودم هستم .... درلانهء این بودن 

بودن که همی قصه .... از غصه نیاسودن

من بازیچهء دنیایم .... بودن چه عزا گشته

میگردم و باز آیم .... چون برگی جدا گشته

ای هستی من ای خوب .... سر را بگذار نزدیک 

تا نسیم صبح آید .... از قلب شب تاریک 

میدانی و میدانم .... فردا چو امروز نیست 

هرکس به رهی راهی ست .... مقصود زمقصد چیست ؟

ای لالهء نو رسته ... از شبنم اشک برخیز 

با ماه بخوان شعری .... پر نغمه و مهرانگیز

بی تابی ما شعری ست .... بر صفحه دلداری 

چون ابر بهارانیم .... می بارم و می باری 

در باورمن امروز .... جز نقش خیالت نیست 

پرگیر به شادی ها .... وزنی به بالت نیست ..............

ته خط...
ما را در سایت ته خط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qolumi5 بازدید : 74 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 15:18