لبخندهای زندگی

ساخت وبلاگ

دراین روزهای پرتنش حواسم به آشفتگی اش هست .... ولی تا دیشب برویش نیاوردم ......

دیشب تلویزیون را خاموش کردم و دقایقی نگاهش کردم .... دستانش هنوز از هراس اخبار کزونا لرزه ای خفیف داشت .... لبان زیبایش هم رنگ باخته مینمود .... 

چشمانش یکسره درسکوت سوال میکرد که ..چرا تی وی را خاموش کردم ؟.... و عاقبت این بلای کرونا به کجا خواهد انجامید ؟... 

گفتم میخواهی پاسخ پرسشهای چشمانت را بگویم ؟..... سرش را به آرامی به نشانه تایید تکان  داد .....

به چشمانش خیره شدم و گفتم : من اصلا نگران نیستم !!! زمزمه کرد نگران چی؟!!! گفتم نگرانی تو و نگرانی اکثر مردم برای آینده !!! ...با ناباوری نگاهم کردو گفت شوخی میکنی ؟!!!. گفتم نه! خیلی هم جدی میگم ..... تو و مردم لبریز از امید هستید ....امید به فردا .... امید به زندگانی طولانی .... به خوشبختی های ناشناس اما کمین کرده در مسیر زندگیتان !!! ... فقط با چشمان گشادش نگاهم کردو چیزی نگفت .... ومن ادامه دادم : 

همینقدر که هرشب مثل همیشه با دقت مسواک میزنید تا درسالهای آینده دندانهای سلامتی داشته باشید .... همینکه هرلحظه درکمین شنیدن خبر فروکش کرونا هستید ... همینکه همچنان غذا میخورید ... به خواب میروید .... و حواستان به گرم شدن هوا و ورود بهار هست .... همه و همه نشان از امید عمیقتان به زندگی و ادامه اش دارد .... پس بیهوده خودرا .... ذهن خودرا ...عواطف خودرا در رنج و هراس نیفکنید و آرامش خودرا به تاراج ندهید ..... 

آنچه انسان را درطول تاریخ حیاتش تاکنون زنده و پایدار نگه داشته ...نه ثبات اقتصادی بوده ... نه رخ ندادن بلایا .... نه دانش و تبحرش و نه ..... بلکه امید بوده و بس !! 

این بحثهای ایران  قبل از کرونا و بعداز کرونا .... و اقتصاد و نان و روزی را سوهان روح خود نکنید 

آخر این چه کاریست که لباس حزن و هراس برتن میکنید تا درخشش امید نهفته در سینه هایتان را پنهان کنید ؟!!! ..... امیدتان را عریان کنید تا مایه قوت قلب دیگران هم  بشود ..........

 

ته خط...
ما را در سایت ته خط دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qolumi5 بازدید : 86 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 15:18